خلاصه:
- شاید از بزرگسالان اطراف خود شنیده باشید که میگویند: دیگر برای آنها دیر شده و سنشان، زیادی بالا رفته برای انجام خیلی از کارها یا تجربهی موقعیتهای متفاوت.
- ما هم میخواهیم به همین مسئله بپردازیم. آیا از یک جایی به بعد برای استعدادیابی دیر میشود؟ یا ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است؟
انچه در این مقاله میخوانیم
بهترین موقع برای شروع فرایند استعدادیابی چه زمانی است؟

- شاید اولین سوال آدمها در هر سنی از خودشان این باشد. چه در حال تدارک چیدن برای فرزندشان باشند چه خودشان.
- اما واقعا بهترین موقع برای استعدادیابی چه زمانی است؟
استعدادیابی کودکان

- خب این از سنین کودکی آغاز میشود. زمانی که کودک به مرحلهی مناسبی رسیده و حالا زمانش فرا رسیده تا اطرافش را بهتر کشف کند و با پدیدههای گوناگون بهتر آشنا شود.
- باید توجه داشت که نباید بیش از حد عجله کرد. نباید فعالیتهای عادی فرزندمان را که باید تجربه کند را محدود کنیم و برچسب استعدادیابی رویش بزنیم. هرچیزی زمانی دارد. کودکان ابتدا باید به حال خودشان محیط اطراف را تجربه کنند و بعد در جهت استعدادیابی آموزش ببیند تا استعداد واقعی خود را پیدا کنند. آن هم به انتخاب خودشان.
- حتی همین آموزش دیدن هم نباید دارای چهارچوب سفت و سختی باشد تا کودک را خسته کند. درواقع شما باید به فرزند خود میدان بدهید تا فعالیتهای مختلف را تجربه کند و به فعالیت او جهت بدهید.
- گاهی اوقات ما نگرانیم از اینکه چرا فرزندمان یک سری ایدهآلها را ندارد یا اینکه چرا مثل بقیهی بچهها نیست.
- میتوان به این نوعی عذاب وجدان گفت. یعنی ما دائما نگرانیم و سرمان پر از سوالهای: نکند چنین نباشد؛ است. در صورتیکه ما با همین عذاب وجدان و نگرانی به فرزندمان آسیب میزنیم.
- شما مرتبا سعی دارید او را تحت کنترل داشته باشید تا او هم مثل بچههای دیگر باشد و زمانی که شبیه آنها شد؛ تازه احساس رضایت میکنید.

- مثال: مادری بود که برای اینکه فرزندش اجتماعی بار بیاید او را به پارک یا مهدکودک میبرد تا با بچههای دیگر اخت شود. او از این بابت نگران بود که نکند فرزندش دچار مشکلی باشد که با دیگران ارتباط نمیگیرد.
- او بعد مدتها فهمید که نگرانیاش از این بابت بیجا بوده و به قولی قلق فرزندش را بلد نبوده است. خودش در اظهاراتش میگفت: من داشتم فرزندم را نابود میکردم.
- از او سوال شد که حالا چگونه او را در جهتی که میخواهی رشد میدهی؟
- گفت: کارهایی مثل برقراری ارتباط با بچهها یا هم بازی پیدا کردن خیلی خوب است اما نه به شرط اینکه من مادر، فرزندم را وادار به انجام آن کنم. دیگر طوری با قضیه برخورد میکنم که او را در موقعیت قرار میدهم و بعد به حال خود میگذارم. در واقع به فعالیتش جهت میدهم.
- ما والدین باید به فعالیت فرزندانمان جهت بدهیم و نگران این نباشیم که دارد دیر نتیجه میدهد. ما نباید عجله کنیم. درست است که این نگرانی و عجله از سر خیرخواهی است اما بعدها در بلند مدت به کودک ما آسیب وارد میکند و این را زمانی متوجه میشویم که دیگر قابل جبران نیست.ُ
استعدادیابی نوجوانان

- در این سنین دیگر بچهها از آن مرحلهی کودکی گذشتهاند و به دو دسته تقسیم میشوند:
آنها که در کودکی، استعدادیابی را شروع کردهاند
- در این مقطع بچهها از کودکی در این مسیر بار آمدهاند و خب پیش زمینهی آمادهتری برای ادامهی راه دارند. در این جا دیگر کم کم میروند سمت اینکه شاخهای را انتخاب کنند و علاقهی خود را بیشتر به آن نشان میدهند.
- و تکرار میکنیم که والدین عزیز! خواهشا این جا هم نگرانی و عجله به خرج ندهید.
- بچهها میروند جلو و خودشان مسیر را پیدا میکنند.
- دقیقا مثل روند رشد گیاه میماند. باغبان برای آن بذر، آب و خاک مناسب فراهم میکند و نور هم که از جانب طبیعت مهیا است. باغبان دیگر منتظر میماند که گیاه رشد کند و ثمرهاش را ببیند.
آنها که در کودکی استعدادیابی را شروع نکردهاند
- منظورمان این است که خانواده خیلی دغدغهی این را نداشتهاند که استعداد فرزندمان را چگونه بروز بدهیم و گذاشتند همه چیز به روند عادیاش برود جلو.
- خب این خانواده چیز خاصی را از دست ندادهاند و از جهاتی شاید حتی کار درست را کرده باشند.
- در این مقطع آنها کم کم باید به این دقت کنند که فرزندشان بیشتر به چه چیزهایی گرایش دارد. چه در مدرسه چه در کارهای عادی و روزمره. و شروع کنند با او حرف زدن تا از علایقش آگاه شوند.
استعدادیابی جوانان

- این دیگر مرحلهای است که بچهها خواه ناخواه باید مسیری را به عنوان محور انتخاب کنند و در جهت آن حرکت کنند.
- باید بگوییم که در این مرحله، خانواده و اطرافیان، آن تاثیری را که باید؛ چه خوب چه بد گذاشتهاند.
استعدادیابی بزرگسالان

- در این جا لازم است به نکتهای اشاره کنیم. ما تا به حال به سه مقطع سنی اشاره کردهایم.
- حال سوال این است که کدام یک از این مقاطع، زمان بهتری برای استعدادیابی است؟
- آیا از اینکه بیست سالمان شده و هنوز استعدادیابی نشدهایم باید نگران باشیم؟ چهل سال چطور؟
- بگذارید راحتتان کنم. نگرانی وجود ندارد! حتما دیدهاید کسب و کارهایی را که در سنین بالای چهل سال شروع کردهاند و الان از خیلی از جوانان موفقتر هستند. پس چنین چیزی که میگویند: از سن ما گذشته؛ اصلا معنا ندارد. به هیچ وجه!
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
فرض کنیم که تا ابد برای استعدادیابی وقت داریم آیا میتوان آن را به بعد موکول کرد؟
- البته به این نکته هم توجه داشته باشید! اینکه میگوییم برای استعدادیابی هیچوقت دیر نیست؛ به این معنا نیست که میتوانید فرصتها را بسوزانید و بگذاریدش برای بعد.
- مقصود ما این است که اگر تازه در سنی مانند چهل سالگی راهتان را پیدا کردهاید؛ اصلا نا امید نباشید و نگویید که باید در جوانی کار میکردم. از همین حال که هست؛ لذت ببرید!

روی سخن با جوانها است!
شما در سنین جوانی بهترین فرصت را دارید تا استعدادهای خود را بشناسید و برای آنها هدف گذاری کنید و در بهترین راه که مخصوص شما است؛ پیش بروید.
جوانی فرصت طلایی شما است و اگر از دستش بدهید؛ خیلی چیزها را از دست دادهاید.
چرا این را میگوییم؟
چون شما میدانید که باید از وقت خود درست استفاده کنید و لحظه لحظهی عمر از طلا هم با ارزشتر است. یعنی با این قضایا آشنا هستید.
اگر در سن جوانی دارید این مقاله را میخوانید؛ قطعا این تکلیف برای شما ایجاد میشود که از همین حالا برای زندگی خود برنامه ریزی داشته باشید.
قصهی شما با فرد بزرگسالی که تازه راهش را پیدا کرده؛ فرق دارد. اتفاقا اگر او خیلی محکم و با اراده شروع کند و به کارش با جدیت ادامه دهد؛ از شما موفقتر خواهد بود!
پس با سو استفاده از این مفهوم که” هیچوقت دیر نیست” تنبلی نکنید. هر کس در هر شرایطی که هست باید بهترین خودش را ارائه دهد.

در استعدادیابی از آن ور بام نیفتید!
روی سخن با همه است. اگر جوانی و هنوز به طور مشخص راهت را پیدا نکردهای یا یک فرد سی ساله یا چهل ساله یا …، هستی و هنوز راهت را آن طور که باید پیدا نکردهای نگران نباش!
نگرانی، انسانها را دچار رکود میکند. باعث میشوند یک جا ثابت شوند و فقط غصه بخورند در حالی که نمیدانند اگر دو قدم دیگر پیش میرفتند به مقصد میرسیدند.
یادتان باشد این یک جادهی پر پیچ و خم است. گاهی صاف است و گاهی برایتان دست انداز رو میکند. بعضی وقتها آسمانش آبی است و گاهی آن قدر فضا پر از مه است که قابل رویت نیست.
پس نا امیدی در کارتان نباشد. زندگی در هر مرحلهای که باشد شما را پختهتر و با تجربهتر میکند و مطمئن باشید هر زمان که به هدفتان برسید؛ به یقین همان روز برای شما بهترین روز بوده.
یادتان نرود که خداوند قشنگترین مسیرها را برای رسیدن به هدف، میچیند.

استعدادیابی ترس ندارد!
شاید حال با این صحبتها این سوال در ذهنتان تکرار شده باشد که: حالا چطور استعدادیابی کنم؟
راههای زیادی وجود دارد که بتواند استعدادیابی را برای شما میسر کند. اولین گام این است که فرد به خودشناسی برسد. زیرا شما زمانی خودتان را پیدا میکنید یا به قولی میفهمید برای چه کاری ساخته شدهاید که خودتان را شناخته باشید.
از استعدادیابی غولی نسازید که بعدا ندانید چطور باید خاکش کنید.
به طور مثال زمانی که فرد متوجه میشود به رشتهای مانند فیزیک علاقه دارد، از حل مسائلش لذت میبرد، میتواند به راه حلهای جدید برسد و …، خب این فرد به شناختی از خودش رسیده که میداند راهش به سمت فیزیک است.
پس آنقدر هم روند پیچیدهای نیست. فقط باید روی خودتان و فعالیتهایتان تمرکز داشته باشید و برنامه ریزی دقیقی هم همراهتان باشد.

جمع بندی:
استعدادیابی، امری است که هیچوقت برای یافتنش دیر نیست اما باید به این نکته توجه داشت که نباید از قول ” ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است” سوء استفاده بکنیم.
نظرات کاربران